انسان موجودى است آزاد و مختار كه كارهايش را از روى علم و اراده و اختيار انجام مىدهد. همهی ما مىدانيم كه در اعمال و حركاتمان مانند سنگ نيستيم كه به هر طرف چرخانده شود، بچرخد و در اثر جاذبه به زمين سقوط كند. مانند درخت و گياه هم نيستيم كه در رشد و تغذيه و ساير اعمالش اختيارى ندارد.
ما در كارهايمان فكر و تأمل كرده و كارى را كه مىخواهيم انجام دهيم قبلاً آن را تصور مىكنيم و در مصالح و مفاسدش خوب مىانديشيم، اگر تشخيص مصلحت داديم تصميم به انجام آن مىگيريم آن گاه اراده مىكنيم و براى انجام دادن آن اعضا و جوارح را به كار مىاندازيم.
ما در برابر هر كارى وجداناً خودمان را در ترك و فعل مختار و آزاد مىدانيم و به همين جهت دربارهی آن تفكر و تأمل مىكنيم و صلاح و فسادش را مىسنجيم. پس اگر احساس آزادى و اختيار نمىكرديم فكر و تأمل وجهى نداشت.
عقلا بعضى كارها را نيك مىدانند و فاعلش را تحسين مىكنند و بعضى افعال را زشت مىدانند و فاعلش را تقبيح مىنمايند. اگر احساس آزادى و اختيار نبود، تحسين و تقبيح بىمورد بود. هم چنين اگر آزادى و اختيار نبود حسن و قبحها، ارزشها و ضد ارزشهاى اخلاقى نيز معنا نداشت.
اسلام نيز انسان را آزاد و مختار مىداند. در قرآن كريم آيات فراوانى در اين باره وجود دارد كه در ذيل به نمونههايى از آن اشاره مىشود:
خداوند مىفرمايد:
ما انسان را از نطفهی مختلط آفريديم تا او را امتحان كنيم. پس به او گوش و چشم داديم. ما راه را به انسان نشان داديم، حال يا هدايت را مىپذيرد و سپاسگزار مىشود، يا نمىپذيرد و كفران نعمت مىكند.[1]
نيز مىفرمايد:
هر كس پاداش دنيا را اراده كند به او مىدهيم و هر كس ثواب اخروى را بخواهد به او عطا مىكنيم.[2]
و مىفرمايد:
و بگو كه حق از جانب پروردگار شماست، پس هر كس خواست ايمان بياورد و هر كس خواست كفر بورزد.[3]
بنابراين آيات متعددى وجود دارد كه انسان را مختار و داراى اراده، فعل و مسئول اعمال خود مىداند.[4]
علاوه بر آيات، احاديثى هم در اين باره از ائمه(ع) صادر شده كه به يك نمونه از آنها اشاره مىشود:
ابراهيم (در حديثى) مىگويد:
از حضرت رضا(ع) سؤال كردم: آيا خداى متعال بندگانش را بر معصيت مجبور مىكند؟ فرمود: نه، بلكه آنها را مخيّر مىكند و مهلت مىدهد تا توبه كنند. گفتم: آيا بندگان را به تكاليفى كه فوق طاقتشان باشد مكلف مىسازد؟ فرمود: چگونه چنين كارى را انجام مىدهد در صورتى كه در قرآن مىگويد: «وَما رَبُّكَ بِظَلّامٍ لِلْعَبِيدِ»؟ آن گاه فرمود: پدرم موسى بن جعفر از پدرش جعفر بن محمد روايت كرده كه فرمود: هر كس كه گمان كند خداى متعال بندگانش را بر معاصى مجبور كرده يا آنان را به كارهاى فوق طاقت تكليف نموده، (كافر است) پس ذبيحهی او را نخوريد و شهادتش را نپذيريد و در نماز به او اقتدا نكنيد و از زكات چيزى به او ندهيد.[5]
در خاتمه لازم است يادآور شويم كه آزادى و اختيار انسان امرى است روشن و ضرورى و عقل و وجدان گواه آن مىباشد، امّا در عين حال همين امر وجدانى نيز بدون بحث و ايراد باقى نمانده است؛ بلكه جمعى از علما از همان ابتدا آن را مورد بحث و انكار قرار داده و قائل به جبر بودهاند. آنان براى اثبات نظريهی خود به بعضى آيات و احاديث نيز استدلال كردهاند.
بحث جبر و اختيار، قضا و قدر و جبر و تفويض از زمانهاى بسيار قديم در بين متكلمين و فلاسفهی اسلامى مورد بحث بوده و هست. ائمه اطهار(ع) نيز در اين مسئله اظهار نظر كرده، جبر و تفويض را باطل دانسته و امر متوسط بين جبر و تفويض را اختيار نموده است. ليكن ما ورود به آن بحثهاى پيچيده را در اينجا ضرورى نمىدانيم.[6]
1- اگر احساس آزادى و اختيار نبود، کدام کارها و رفتارها معنا نداشت؟
2- آیهای از قرآن که انسان را موجودی مختار معرفی میکند، بیان کنید.
3- نظر ائمه اطهار(ع) درباره جبر و اختیار چیست؟
[1]. دهر (76) آيه 2: «إِنّا خَلَقْنا الإِنْسانَ مِنْ نُطْفَةٍ أَمْشاجٍ نَبْتَلِيهِ فَجَعَلْناهُ سَمِيعاً بَصِيراً * إِنّا هَدَيْناهُ السَّبِيلَ إِمّا شاكِراً وَ إِمّا كَفُوراً».
[2]. آل عمران (3) آيه 145: «وَمَنْ يُرِدْ ثَوابَ الدُّنْيا نُؤْتِهِ مِنْها وَمَنْ يُرِدْ ثَوابَ الآخِرَةِ نَؤْتِهِ مِنْها».
[3]. كهف (18) آيه 29: «وَقُلِ الحَقُّ مِنْ رَبِّكُمْ فَمَنْ شاءَ فَلْيُؤْمِنْ وَمَنْ شاءَ فَلْيَكْفُرْ».
[4]. دهر (76) آيه 29: مانند: «إِنَّ هذِهِ تَذكِرَةٌ فَمَنْ شاءَ اتَّخَذَ إِلى رَبِّهِ سَبِيلاً».
- فصلت (41) آيه 40: «اعْمَلُوا ما شِئْتُمْ إِنَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ».
- مدثر (74) آيه 55: «كَلّا إِنَّهُ تَذكِرَةٌ * فَمَنْ شاءَ ذَكَرَهُ».
- بقره (2) آيه 286: «لَها ما كَسَبَتْ وَعَلَيْها ما اكْتَسَبَتْ».
- شورى (42) آيه 30: «وَما أَصابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ».
- نساء (4) آيه 111: «وَمَنْ يَكْسِبْ إِثْماً فَإِنَّما يَكْسِبُهُ عَلى نَفْسِهِ».
- مدثر (74) آيه 38: «كُلُّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ رَهِينَةٌ».
- نجم (53) آيه 39: «وَأَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسان إِلّا ما سَعى».
- روم (30) آيه 41: «ظَهَرَ الفَسادُ فِى البَرِّ وَالبَحْرِ بِما كَسَبَتْ أَيْدِىالنّاسِ».
- شورى (42) آيه 20: «مَنْ كانَ يُرِيدُ حَرْثَ الآخِرَةِ نَزِدْ لَهُ فِى حَرْثِهِ وَمَنْ كانَ يُرِيدُ حَرْثَ الدُّنْيا نُؤْتِهِ مِنْها».
- اسراء (17) آيه 18: «مَنْ كانَ يُرِيدُ الْعاجِلَةَ عَجَّلْنا لَهُ فِيها ما نَشاءُ لِمَنْ نُرِيدُ ثُمَّ جَعَلْنا لَهُ جَهَنَّمَ يَصْلاها مَذمُوماً مَدْحُوراً * وَمَنْ أَرادَ الآخِرَةَ وَسَعى لَها سَعْيَها وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِكَ كانَ سَعْيُهُمْ مَشْكُورا».
- رعد (13) آيه 11: «إِنَّ اللهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ».
و دهها آيهی ديگر از اين قبيل.
[5]. بحارالأنوار، ج 5، ص 11. ابراهيم بن أبي محمود ـ فى حديث إلى أن قالِ ـ و سألته (ابالحسن) عن الله عزّوجل هل يُجبِرُ عبادَه على المعاصى؟ فقال: «بل يُخَيّرُهم و يُمَهِّلُهم حتى يتُوبوا». قلت: فهل يُكَلِّفُ عبادَه مالا يُطيقُون؟ فقال: «كيفَ يفَعلُ ذلك و هو يقول: و ما ربّك بظلّام للعبيد». ثم قال: حدثّني أبي موسى بن جعفر عن أبيه جعفر بن محمد(ع) أنّه قال: من زعم أنّ الله يُجبِرُ عبادَه على المَعاصى أو يُكَلِّفهُم مالايُطيقون فَلَا تأكلوا ذبيحتَه، ولاتَقْبلوا شهادتَه، ولا تُصَلّوا وراءَهُ، ولاتعطوه من الزكاةِ شيئاً».
[6]. براى نمونه ر. ك: مرتضى مطهرى، انسان و سرنوشت.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت